یکتاس یکتاس .

یکتاس

نقش اجتماعی - دین و نقش اجتماعی آن در نظر امیل دورکیم

مبانی نظریة دین و همبستگی اجتماعی

بر اساس آنچه در تعریف و بیان ویژگی‌های دو مفهوم دین و همبستگی در نظر دورکیم مطرح شد، به نظر می‌رسد از آنجا که دین از نیروهایی است که اولاً، در درون فرد احساس الزام اخلاقی به هواداری از در خواست‌های جامعه را ایجاد می‌کند و ثانیاً سازوکاری ایجاد می‌کند که می‌توان در مواقع به خطر افتادن سامان اجتماعی، آن را به کار گرفت و ثالثاً، از عناصر اصلی و عمده یکپارچگی و گستردگی عمل متقابل اعضای جامعه و گروه با یکدیگر است. دورکیم در نخستین کتاب مهم خود، «تقسیم کار»، توضیح می‏دهد که حیات اجتماعی، بنیادی‏ترین وجوه فرهنگ بشری را شکل داده است، ولی نه آنگونه که متفکرین پیشین معمولاً آن را می‏دیدند و ایده‏هایی نظیر «قرار داد اجتماعی» را پیشنهاد می‏کردند،6  بلکه افراد حتی در دوره‏های ماقبل تاریخ، همیشه اول در گروه‏ها - مانند خانواده، طایفه، قبیله و ملت - متولد شده و در همین زمینه‏ها پرورش می‏یافتند.

دین در لغت آیین، روش، شیوه و اخلاق آمده است و در اصطلاح جامعه‌شناختی، دین عبارت است از امری که دارای خصلتی اجتماعی است که جمع بسیاری با آن زندگی می‌کند و در بردارنده اعتقادات مشخصی است، مناسکی آشکار دارد، از کیش بیرونی و مشهود بر خوردار است و با مراسمی همگانی همراه است که با سلوک و اعمال معتقدان و ایمان آنان پیوند داشته، در حیات اجتماعی انعکاس می‌یابد. ناسازگاری عمیق این آموزه‌ها درجنبه‌های مختلف مبانی، اصول وحوزه‌ها با اهداف متعالی اسلام و اقتضائات جوامع اسلامی، عدم توجه کافی و وافی اندیشمندان اجتماعی به قرآن کریم در استخراج نیازهای علمی و مسائل جامعه بشری و محجوریت روزافزون قرآن در این ساحت موجب رشد اندیشه‌های ناصواب و غیرتوحیدی شده است.

یکی از موضوعات مهم مطالعات جامعه‌شناختی و از محورهای مهم دین پژوهی، موضوع دین به عنوان یک مجموعه از قواعد رفتار و هنجارهاست که در کنار سایر نهادهای اجتماعی، دارای تأثیرت ویژه‌ای در عرصه‌های گوناگون اجتماعی از جمله ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است. فرهنگ‏ها تنها خارج از محدوده مفهوم حقوق «عمومی» نسبت به اشیائی که همگان مالک آنها بودند ـ اشیائی که برای کل طایفه مقدس بودند - همواره این ایده را توسعه داده‏اند که یک شخص به تنهایی و یا چند نفر به طور مجزا، می‏توانند چیزی را به طور خصوصی مالک شوند. ما به زبانی صحبت می‏کنیم که خود آن‌را نساخته‏ایم، از وسائلی استفاده می‏کنیم که خود آنها را اختراع نکرده‏ایم، به حقوقی متوسل می‏شویم که خود آن‌را بنیان نگذاشته‏ایم، به هر نسلی یک گنجینه دانش انتقال می‏یابد که خود آن‌را جمع آوری نکرده است».

 

همبستگی اجتماعی از نگاه دورکیم

برخی از نویسندگان از چهار نوع هم‌بستگی سخن گفته‌اند: • هم‌بستگی فرهنگی: یعنی اشتراک کلی در ارزش‌ها • هم‌بستگی هنجاری: یعنی هماهنگی‌های میان ارزش‌های فرهنگی و شیوه‌های رفتار • هم‌بستگی ارتباطی: یعنی گسترش ارتباطات در کل سیستم اجتماعی • هم‌بستگی کارکردی: یعنی وابستگی متقابل اجزای نظام یا نبود تغایر میان آن‌ها نظریه هم‌بستگی امیل دورکیم، از دو نوع هم‌بستگی در فرایند تحول جوامع نام می‌برد: یکی «هم‌بستگی ابزار‌گونه» یا هم‌بستگی ارزشی، فرهنگی و هنجاری که از ویژگی‌های جوامع سنتی است و دوم «هم‌بستگی انداموار» که هم‌بستگی کارکردی میان اجزای نظام اجتماعی است‌.

مقاومت در مقابل مدرنیسم پهلوی و راه‌حل‌های آن  بـرای مسئله هم‌بستگی ملی، زمینه ظهور گفتمان دینی، انقلابی و ایدئولوژیک فراهم آورد، ایجاد هویت دینی ـ ایدئولوژیک، تأکید بر بسیج توده‌ای، تحکیم مبانی دولت اسلامی ـ شیعی، تأکید بر هویت اسلامی و فرا ایرانی، تأکید بر ایجاد هم‌بستگی ارزشی و تأکید بر ایمان شهروندی از ویژگی‌های این گفتمان است. او وجود جامعه را به حفظ حد معینی از نوع‌دوستی وابسته می‌داند و عقیده دارد،  هنگام مقایسه جوامع بدوی و پیشرفته در می‌یابیم که اندازه و محتوای این تمایلات با درآمیختن با فرهنگ تغییر یافته است، پس علاقه اصلی دورکیم فرهنگ بود؛ مخصوصاً آن جنبه‌هایی از فرهنگ که خصیصه ‌الزام‌آور دارند و سرپیچی از آن مجازات‌هایی به همراه دارد.

دورکیم جامعه شناسی را علم مطالعه نهادها توصیف می‌کند و نهاد اصلی که برآن متمرکز است، ابتدا قانون، بعد خانواده و سپس دین است اما توجه رویکرد او نه ماتریالیستی است و نه ایده آلیستی، بلکه کانون توجه او بر سرشت درحال  دگرگونی سازمان اجتماعی و تغییرات بعدی در خاستگاه تضاد بود[تامپسن، ۱۳۸۸: ۱۲۹]. دورکیم مدعی بود که هم‌بستگی جامعه با تقسیم کار پیشرفته زمانی می‌تواند جانشین همیشگی هم‌بستگی مکانیکی شود که تمام بخش‌ها، نهادها و بازیگران طبق قواعدی(هنجارهایی) عمل‌کنند که به‌طور خودبه‌خود پدید آمده و قاطعانه پذیرفته  شده‌اند[تامپسن، ۱۳۸۸: ۱۲۳].

 

تحلیل نقش دین در جامعه

به راستی غیر از دین، با آن تعالیم عمیق و بشردوستانه اش، چه چیز دیگری می تواند با ترویج اخلاق و فضیلت های اخلاقی انسان ها را به صلح و آشتی و کنار نهادن ستم، تبعیض و بی عدالتی فرا بخواند؟ و از طریق آموزش های اعتقادی و اخلاقی اش و حتی نقش مهم آن در تنظیم مناسبات اجتماعی و رعایت الزامات شهروندی، نظارت و کنترل اجتماعی، حفظ مصالح عمومی و قانون گرایی موجب کاهش انحرافات و آسیب های اجتماعی و بزهکاری مثل رشوه خواری، فساد، اعتیاد، قمار و فحشا بشود؟. قدرت عظیم اسلام در بسیج توده های مردم و دعوت به قیام و تحرک اجتماعی و انقلاب سیاسی نیز امری است انکارناپذیر که نه تنها در گذشته های دور قابل پیگیری است، بلکه امروز نیز پیش روی ما است و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، یک مصداق بارز و تردیدناپذیر آن است که مردم مسلمان این دیار با الهام از آموزه های حیات بخش و رهایی بخش اسلام و تحت رهبری دینی، یک نظام استبدادی فاسد را قهرمانانه سرنگون ساختند و بر ویرانه های آن نظمی نوین و دینی بنا کرده اند.

آثار تاریخی فراوان به علاوه رشد علمی حیرت انگیز مسلمانان در مدتی اندک و صدها و هزارها کتابخانه، مسجد، بیمارستان، مدرسه و دانشگاه، دانشمند در کنار پیشرفت بارز علوم و پدید آمدن هزاران کتاب و رساله علمی در قلمرو اسلام حاصل این تشویق و ترغیب اسلام به علم است و امروز نیز در قلمرو اسلامی شاهد دعوت به تولید علم و راه اندازی جنبش نظریه پردازی و نرم افزاری و فراخواندن مسلمانان به رشد دانش و معرفتیم. هرچند نمی توان گفت: این تعریف هفت شاخه ای یا بعدمحورانه اسمارت کامل و بی عیب است، یا نیاز به تکمیل و تعدیل ندارد، اما به هرروی مدعا این است که امروز دیگر دوره تعریف های یک بعدی محدود و تنگ نظرانه از دین، که به عمد یا به سهو ابعادی از دین، بخصوص بعد و نقش اجتماعی دین را نادیده می گیرند یا به صراحت انکار می کنند، به سر آمده و تعاریف مقبول، تعریف های چندبعدی و مجموعه ای می باشند.

همچنین دین با دستوراتی که در مورد برپایی اجتماعات دینی و انجام مناسک جمعی و مراسم دینی مثل حج، نماز جماعت، اعیاد مذهبی، نیایش های دسته جمعی، سفرهای زیارتی، صله ارحام و دید و بازدیدهای دینی، تظاهرات و کنگره های دینی دارد، بر بخش مهمی از حیات اجتماعی تأثیر می گذارد و موجب یک رشته تحرکات اجتماعی و بسیج همگانی می شود که از اهمیت زیادی برخوردارند. این دین در طول تاریخ خود با تشویق و ترغیب شگفتی، که جداً در همه ادیان جهان همتا ندارد، به طلب علم، آموزش، پژوهش، تفکر و عبادت خواندن کار علمی و دانش اندوزی و آموختن به دیگران، که آن را در ردیف برترین عبادت ها می داند و گاه بالاتر و ارزشمندتر از عبادت های مرسوم خوانده است ـ موجب پیدایش یکی از مهم ترین و ارزشمندترین تمدن های بشری شده است (ر.

 

آموزه‌های قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریة دین و همبستگی ...

بر اساس آنچه در تعریف و بیان ویژگی‌های دو مفهوم دین و همبستگی در نظر دورکیم مطرح شد، به نظر می‌رسد از آنجا که دین از نیروهایی است که اولاً، در درون فرد احساس الزام اخلاقی به هواداری از در خواست‌های جامعه را ایجاد می‌کند و ثانیاً سازوکاری ایجاد می‌کند که می‌توان در مواقع به خطر افتادن سامان اجتماعی، آن را به کار گرفت و ثالثاً، از عناصر اصلی و عمده یکپارچگی و گستردگی عمل متقابل اعضای جامعه و گروه با یکدیگر است. دورکیم در نخستین کتاب مهم خود، «تقسیم کار»، توضیح می‏دهد که حیات اجتماعی، بنیادی‏ترین وجوه فرهنگ بشری را شکل داده است، ولی نه آنگونه که متفکرین پیشین معمولاً آن را می‏دیدند و ایده‏هایی نظیر «قرار داد اجتماعی» را پیشنهاد می‏کردند،6 بلکه افراد حتی در دوره‏های ماقبل تاریخ، همیشه اول در گروه‏ها - مانند خانواده، طایفه، قبیله و ملت - متولد شده و در همین زمینه‏ها پرورش می‏یافتند.

به اصطلاح فلسفی، همانطور که اجزای ماده پس از فعل و انفعالات و کسر و انکسار در یکدیگر و از یکدیگر استعداد صورت جدیدی می‌یابد و مرکب جدیدی حاصل می‌شود و اجزاء با هویت تازه ادامه حیات می‌دهند، افراد اجتماع نیز هر کدام با سرمایه‌ای فطری و اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی می‌شوند، روحاً در یکدیگر ادغام می‌شوند و هویت جدیدی که از آن به روح جمعی تعبیر می‌کنند، می‌یاید. رویکرد قرآن کریم نسبت به محوریت جامعه و گزاره هایی که به وجود و حقانیت اجتماع و امور اجتماعی نظر دارد و سوگیری آیات قرآنی در جهت ارائه برنامه کارا و مفید و سعادت‌مند برای جامعه بشری، حکایت از نوعی تأیید و مقبولیت نظر دورکیم صرفاً در این جهت دارد که او برای جامعه اهمیت قابل وصفی قائل است و در زمینه‌های متعدد و غیر قابل تصور از وجود و آثار و اولویت‌های آن را بحث می‌کند.

دین در لغت آیین، روش، شیوه و اخلاق آمده است و در اصطلاح جامعه‌شناختی، دین عبارت است از امری که دارای خصلتی اجتماعی است که جمع بسیاری با آن زندگی می‌کند و در بردارنده اعتقادات مشخصی است، مناسکی آشکار دارد، از کیش بیرونی و مشهود بر خوردار است و با مراسمی همگانی همراه است که با سلوک و اعمال معتقدان و ایمان آنان پیوند داشته، در حیات اجتماعی انعکاس می‌یابد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، پس از بحثی درباره اینکه اگر جامعه‌ای دارای روح واحد و تفکر اجتماعی واحد شد، حکم یک فرد انسانی را پیدا می‌کند و افراد آن، همانند قوا و اعضای انسان می‌گردند که ذاتاً و فعلاً در شخصیت انسان مستهلک می‌شوند و لذت و دردشان عین لذت و درد انسان است و سعادت و شقاوتشان عین سعادت و شقاوت انسان می‌شود، می‌نویسد:.

 

منبع


برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ دی ۱۴۰۰ساعت: ۱۱:۳۰:۵۲ توسط:ستار یکتا موضوع: نظرات (0)