گزاره - تعارض گزاره های علمی با گزاره های دین
بررسی نحوه اسناد گزاره های دینی و نقش آن در تعارض علم و دین (با رویکرد به دیدگاه امام محمد غزالی)
نشانی: تهران، بزرگراه اشرفی اصفهانی، نرسیده به پل بزرگراه شهید همت، خیابان شهید قموشی، خیابان بهار، نبش کوچه چهارم، پلاک 1. بررسی نحوه اسناد گزاره های دینی و نقش آن در تعارض علم و دین (با رویکرد به دیدگاه امام محمد غزالی). بررسی نحوه اسناد گزاره های دینی و نقش آن در تعارض علم و دین (با رویکرد به دیدگاه امام محمد غزالی). بررسی نحوه اسناد گزاره های دینی و نقش آن در تعارض علم و دین (با رویکرد به دیدگاه امام محمد غزالی).
آیا بین کشفیات علم و گزارههای دینی تعارض وجود ندارد؟
از طرفی علم ثابت کرده است که زلزله به دلیل یک سری فعل و انفعالات طبیعی و تدریجی، یا دفعی زمین اتفاق میافتد، اینجا نباید توهم تعارض پیش آید و گفته شود: بالاخره زلزله به جهت گناهان مردم اتفاق میافتد؟ و یا ربطی به آن ندارد و فقط به دلیل فعل و انفعالات درون زمین است؟ چرا که بیان دینی، بیان علت معنوی این پدیده است که عامل معنوی زلزله گناهان مردم است و این منافات ندارد که در عالم ماده وقتی بخواهد چنین پدیدهای رخ دهد، باید فعل و انفعالاتی انجام گیرد. مثلا در بعضی از روایات با فرض قبول سند آنها آمده است که بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت نمیکند؛[4] اما علم ثابت کرده است که در بعضی از بیماریها سرایت وجود دارد، در چنین حالتی هیچ تعارضی پیش نیامده است، بلکه این دلایل قطعی علمی که محصول تفکر و تعقل و آزمایش انسان است، مانند مخصص لبی عمل میکند؛ یعنی میگوئیم منظور روایت تمام بیماریها نبوده، بلکه ناظر به بیماریهایی است که در آنها سرایت وجود ندارد.
" و این در حالی است که عقیدهی عالمان تجربی گذشته تا همین چند قرن گذشته این بود که هوا وزن و فشار ندارد؛ تا در سال 1643 میلادی «توریچلی» دستگاه هواسنج را اختراع کرد و بدین وسیله پی به فشار هوا برده شد؛ پس امروز بعد از گذشت قرنها با پیبردن به پدیدهی فشار هوا در سطح زمین و تناسب آن با فشار درجهی خون از داخل بدن، که موجب تعادل فشار بیرونی و درونی است، وجه تشبیه در آیه روشن میشود. با توجه به تغییر و تحول گسترده در علوم تجربی و نکات دیگری که بیان شد، روشن شد که دستورات و آموزهها و گزارههای معتبر و قطعی دین مبین اسلام هیچگونه تعارض و تنافی با علوم قطعی و برهانی ندارد و علوم برهانی نیز در حیطهی علوم تجربی حجت خداوند میباشد و تعارض با منقولاتی که از طرف خداوند توسط قرآن کریم یا روایات معصومین به ما رسیده است، ندارد.
برگرفته از: «عدم تعارض علم و دین»، 837؛ منابع برای مطالعه بیشتر: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، مؤسسهی فرهنگی خانه خرد؛ همو، باورها و پرسشها، مؤسسهی فرهنگی خانه خرد؛ «فلسفهی تدریجی بودن تکمیل دین»، 206؛ «اسلام و ضرورت یک طرح، 16؛ «اسلام و نظریهی اندیشه مدون»، 17. نکتهای که در پایان باید به آن توجه کرد، این است که قرآن کریم کتاب آسمانی دین اسلام، نه تنها تعارضی با علوم تجربی ندارد، بلکه دارای یک اعجاز علمی بزرگ است؛ یعنی به مطالب و نکاتی از علوم تجربی اشاره نموده که امروزه علم بعد از گذشت قرنها توانسته است به آن دست پیدا کند. پس از قرون وسطی و با پیدایش علوم جدید و مواجههی آنان با تصویری که کلیسا - به صورت عمومی - و انجیل - به تفسیر کلیسائی - از مفاهیم علمی ارائه میداد، مسئلهی تعارض علم و دین مطرح شد، و به جهت رونق علوم جدید و شکوفایی آن، چراغ دین مسیحی به خاموشی گردایید.
کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی
در این مقاله، برای بررسی چیستی گزارههای بنیانی و پیشفرضهای عمومی در علم جامعهشناسی، مباحث مهم فلسفی و روشی مربوط به جامعهشناسی در منابع کاویده میشود، و گزارههای بنیانی و عمومی کشف یا استنباط میگردد، و برای بررسی سازگاری یا ناسازگاری پیشفرضهای بهدستآمده با دین اسلام، به مقتضای نوع نگاه و هدف مقاله، ملاک اندیشه و جهانبینی اسلامی، برداشت مشهور و رایج بین متخصصان دینشناس است. اکنون، دو راه نسبتاً سادهتر پیش روست: راه اول، پایهریزی عَمَلی جامعهشناسی اسلامی با الهام گرفتن از گزارههای بنیانی و عمومی استخراجشده، و استنباط محتواهای همارز از منابع اسلامی به عنوان گزارههای بنیانی و عمومی جایگزین؛ اگر علم اسلامی را ممکن میدانیم؛ راه دوم، پرداختن نظریههایی با پیشفرضهای قریب اسلامی، با تکیه بر همین مبانی استخراجشده جامعهشناسی معاصر.
بررسی حاضر نشان میدهد که پیشفرضهای غالباً معرفتشناختی و روششناختی عمومی در جامعهشناسی معاصر با اندیشه رایج اسلامی منافات ندارد، به این معنا که در محدوده و حیطه خود که قلمرو تجربه است با اندیشه اسلامی در این قلمرو، ناسازگار نیست، و راجع به قلمرو فراتجربی نیز ساکت است. در بحث از علم اسلامی، اگر طبق نظری مشهور، اخذ گزارههای بنیادی علم از منابع اسلامی را ملاک اسلامی بودن آن علم بدانیم، میزان تعارض نداشتن گزارههای بنیادی آن علم با اندیشه اسلامی نیز ملاک میزان همدلی آن علم با دین اسلام خواهد بود. Then, we have two easier ways: 1) Establishing Islamic sociology-if we consider it possible- by taking inspiration from the derived propositions, and inferring their content from Islamic sources, 2) Developing theories with close Islamic assumptions, on the basis of foundations of contemporary sociology.
In the discussion of Islamic science, if deriving fundamental propositions of a scientific discipline from Islamic sources is the criterion for it to be Islamic, the extent of compatibility of its fundamental propositions with Islamic worldview will be the criterion for its empathy with Islam. به دلایل معرفتشناختی، آزمودن امکان وجود یک علم جامعهشناسی همدلانهتر با دین، بسی سادهتر و راهگشاتر از تأسیس یک علم جدید محل وفاق، با کارایی لازم است. عضو هیئت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده اسلام تمدنی، گروه حکمت و کلام جدید، رشتۀ تخصصی جامعهشناسی دین، مشهد، ایران. جامعهشناسی (نه نظریه یا نظریههای خاص در آن) را از این لحاظ، و به این معنا، میتوان با دین اسلام همدل دانست.
برچسب: ،