یکتاس یکتاس .

یکتاس

دلالت - اقسام دلالت لفظ بر معنی

آیا دلالت دارای اقسام است؟

دلالت لفظ بر معنی سه صنف است : دلالت مطابقی مانند دلالت حیوان برماتحتش دلالت تضمنی مانند دلالت خانه بر دیوارش دلالت التزامی منند دلالت سقف بر دیوار دلالت لفظ  یکبار به حسب طبع است مثل دلالت آح بر سر درد گاهی به حسب عقل است مانند دلالت صوت بر مصوت وگاهی به حسب وضع: که از سه حالت خارج نیست 1-مفهوم از لفظ این است که یامعنا موضوع له لفظ است که در اینصورت دلالت مطابقی است مانند انسان بر حیوان ناطق 2-یا مفهوم از لفظ یکی از اجزای آن معناست که در اینصورت دلالت تضمن است مانند دلالت انسان بر ناطق 3-یا مفهوم از لفظ معنای خارجی است که در این صورت دلالت التزامی است.

مراد از دلالت فهم معنا از لفظ است چه در اطلاق و چه درتخیل و نسبت دادن به کس دیگر هدف ما از تعریف بیشتر فهم دقیق تر است به عبارتی دیگر و برای فهمیدن بهتر میتوان گفت: الف/ذهن از لفظ به معنا منتقل میشود                          ب/انتقال به وجود معنای دیگر دلالت به سه قسمت تقسیم میشود : 1-دلالت عقلی 2-دلالت طبعی 3-دلالت وضعی      *درتوضیح دلالت عقلی میتوان گفت دلالتی است که درآن ملازمه بین دو شیئ استثنا پذیر نباشد.   9                               مفهوم شناسی بحث دلالت را به دو جهت معنایی بررسی میکنیم: 1-معنای لغوی :ما یتوصل به الی معرفه الشیئ کدلالت الالفاظ علی المعنی                  آنچه که به وسیله آن ذهن وصل میشود به سوی معرفت شیئ 2-معنای اصطلاحی : شیئ به گونه ای باشد که وقتی به وجودش علم پیدا کردی ذهنت به وجود شیئ دیگری منتقل شود.

مانند دلالت لفظ کتاب بر معنایش 2-دلالت تضمنی:دلالت میکند لفظ بر جزئ معنای موضوع له مانند دلالت لفظ کتاب بر ورقه هایش 3-دلالت التزامی:دلالت میکند لفظ برمعنای خارج موضوع له که لازم است برای موضوع له مانند دلالت لفظ دوات بر قلم شرط دلالت التزامی : 1-تلازم بین معنی لفظ و معنای خارج و لازم تلازم ذهنی باشد.                    چکیده مطلب ما احساس میکردیم بحث دلالت  نیاز به روشن گری بیشتری دارد از این رو به این فکر افتادیم که در این بحث روشنگری کنیم و ابهامات ذهنیمان را برطرف کنیم بلکه تحولی اساسی ایجاد شود.

 

دلالت التزامی در منطق و اصول

«واضعان لغت- الفاظ بازاء معانی وضع کرده‏اند- تا عقلا بتوسط آن بر معانی دلالت سازند- و این نوع دلالت را دلالت تواطی خوانند- که تعلق بوضع دارد و بمردم خاص است- چه در دلالت بطبع که نه بطریق تواطی باشد- مانند دلالت اصوات طیور بر احوال ایشان- دیگر حیوانات با مردم مشارک باشند- و چون معانی بعضی داخل افتد در بعضی- و بعضی لازم بعضی- اما داخل مانند معنی دیوار- که داخل بود در مفهوم معنی خانه- چه دیوار جزوی از خانه بود- و اما لازم چنانک معنی دیوار لازم معنی سقف بود- چه سقف بی‏دیوار نتواند بود- پس تصور بعضی معانی- مقتضی تصور معنیهای دیگر باشد- که داخل باشند در آن معانی- یا لازم آن معانی باشد بر سبیل تبعیت- و چون چنین بود- دلالت الفاظ بر معانی از سه نوع تواند بود- اول آنک بلفظ آن معنی خواهند- که بوضع بازاء او نهاده باشند- چنانک مردم گویند و بان حیوان ناطق خواهند- و آن را دلالت مطابقه خوانند- دوم آنک بلفظ آن معنی خواهند- که داخل بود در آن معنی- که لفظ بازاء او نهاده‏اند- چنانک بمردم حیوان خواهند- یا بمردم بعضی از اعضاء مردم خواهند- و آن را دلالت تضمن خوانند- سیوم آن که بلفظ آن معنی خواهند که لازم آن معنی باشد- که لفظ بازاء او نهاده‏اند- چنانک بمردم ضاحک‏ خواهند- و به دراز گوش خر خواهند و آن را التزام خوانند- و از این سه صنف دلالت مطابقه وضعی تنها باشد- و دو دلالت دیگر بمشارکت وضع و عقل- و از این دو که عقلی‏اند تضمن محدود بود- چه اجزاء معنی محصور باشد و التزام نامحدود بود- چه لوازم معنی محصور و مضبوط نباشد- و اگر لوازم در شهرت مختلف باشند- مشهورتر بدلالت اولی بود- چنانک بشیر شجاع خواهند نه ابخر- و گاه بود که یک لفظ بازاء معنی موضوع بود- و هم بازاء جزو آن معنی- و بر هر دو مطابقت دلالت کند- مانند ممکن که بر خاص و عام که جزو اوست دلالت کند- و همچنین یک لفظ گاه بود- که هم بازاء معنی موضوع بود- و هم بازاء لازم آن معنی و بر هر دو بمطابقه دلالت کند- مانند آفتاب که- بر *** خورشید و بر نور او دلالت کند- و سبب آنک- این دلالت مطابقه است نه تضمن و التزام- آن است که بمجرد وضع است نه بمشارکت عقل‏ [11].

 

منبع


برچسب: ،
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۸ دی ۱۴۰۰ساعت: ۱۱:۱۲:۳۲ توسط:ستار یکتا موضوع: نظرات (0)