دين و سياست - رابطه دين و سياست
فصل اول: دين و سياست
زيرا كسي كه با آن قوانين مخالفت ميكند؛ يا پيامبر(صلي الله عليه وآله) را فرستاده خدا نميداند كه روي صحبت ما با چنين شخصي نيست چرا كه خداوند نفرموده (و ما كان لكافرو لا كافرة) بلكه فرموده «وَ ما كانَ لِمُؤْمِن وَ لا مُؤْمِنَة» ؛ و يا اينكه با وجود اعتقاد به نبوت، درباره چنين حقي بحث ميكند، براي چنين شخصي بر اساس آيات قرآن استدلال ميكنيم كه همچنان كه هر مؤمني كه تحت سلطه حكومت اسلامي زندگي ميكند و نبوت پيامبر(صلي الله عليه وآله) را قبول دارد، و احكام خداوند را لازمالاطاعه ميداند، دستورات پيامبر(صلي الله عليه وآله) را نيز بايد لازمالاطاعه بداند.
كساني كه واقعيّتهاي زندگي انسان و واقعيّتهاي جامعه انساني را ميشناسند و كساني كه به تاريخ بشريت و جوامع گذشته و حال آگاهند، هيچ گاه احتمال نميدهند كه لااقل در آينده نزديك وضعيّتي پيش ميآيد كه بر اثر رواج و گسترش ارزشهاي اخلاقي در بين مردم، همه به صورت خودكار كار نيك انجام ميدهند و گرد كار بد نميگردند؛ هيچ كس دروغ نميگويد، خيانت نميكند، نظر سوء به مال و ناموس مردم نميدوزد، تجاوز به حقوق مردم نميكند، و همين طور در ارتباط با مسائل بينالمللي نيز هيچ كشوري به همسايگان خود تجاوز نميكند. بنابر اين، دشمنان براي رسيدن به منافع حيواني و شيطاني خويش با همراهي دنبالههاي داخلي خود، كه گاه خود را اسلامشناس نيز معرّفي ميكنند، تا سخنانشان در مردم مسلمان ما مؤثر افتد، سعي در ترويج تفكّر فرسوده و ارتجاعي جدايي دين از سياست دارند تا به اين وسيله مطامع خويش را برآورده كنند و راه سلطه مجدّد بر ايران، و انزوا و حذف اسلام را از مسائل جدّي زندگي فراهم نمايند و سياست جهانيسازي و يكسانسازي فرهنگي خود، و حاكميّت نظام ليبرال دمكراسي بجاي نظام سعادتساز اسلامي را به پيش برند.
نه تنها اصل مسأله قضاوت و وظيفه قوه قضائيه در اسلام تثبيت شده بلكه ميبينيم آن را شرط ايمان قرار داده است و با تأكيد خاصي قسم ياد ميكند كه مردم ايمان نميآورند تا اين گونه بشوند كه در موارد اختلافشان تو را قاضي قرار دهند و براي داوري به نزد تو آيند (نه آنكه به ديگران مراجعه كنند)، و پس از قضاوت تو نه تنها عملا اعتراضي نداشته باشند بلكه قلباً نيز از قضاوت تو، حتي اگر بر عليه آنان حكم كرده باشي، هيچ گونه احساس كدورت و ناراحتي نداشته باشند و با كمال رضا و رغبت حكم تو را بپذيرند. ما به اختصار نظريه تفكيك قوا در نظامهاي دمكراسي (مردمسالار) را بيان كرديم و گر چه در اينجا در پي بسط ديدگاه اسلام درباره نظريه تفكيك قوا نيستيم، اما ذكر اين نكته را مفيد ميدانيم كه از نظر اسلام تفكيك قوا، هميشه و در هر جامعهاي ضرورت ندارد و چنين نيست كه تأمين مصالح اجتماعي بر آن توقف داشته باشد؛ اگر در شرايط خاصي، يك نفر هر سه كارِ قانونگذاري، قضاوت و اجراي قوانين را بهتر از هر كس ديگر ميتواند انجام دهد، از نظر عقل هيچ مانعي ندارد كه وي همزمان متصدي هر سه كار بشود.
دين و سياست از ديدگاه امام خميني(س)
اگر در مقابل كساني كه انفكاك دين و سياست را تبليغ مي كنند، معتقد به سازگاري و بالاتر از آن آميختگي دين و سياست هستيم، بايد توجه كرد كه اين نكته به معناي «سياسي كردن دين» نيست، بلكه مقصود تبديل سياستهاي شيطاني و حيواني به سياست ديني است، به تعبير ديگر در تعارض ميان حقيقت و مصلحت، و در تعارض بين اصالت نظام و اصالت ارزشها آنچه بايد مقدم باشد تقدم ارزشها و شاخصه هاي ديني و حقيقتها بر حفظ قدرت و حكومت و مصلحت است. امام خميني(ره) در اولين سخنراني پس از آزادي از زندان (۱۳۴۳/۱/۲۱) ضمن بيان خاطره اي از دوران اسارت چنين فرمودند: «آنجا ديديم كه رئيس سازمان آن وقت كه حالا هم كشتندش- حسن پاكروان- آنجاست آن و مولوي است، ايشان شروع كرد صحبت كردن كه سياست يك امري است كه دروغ گفتن است، خُدعه كردن است، فريب دادن است؛ از اين چيزها، الفاظ جور كرد و آخرش هم گفت: «پدر سوختگي» است! و اين را شما بگذاريد براي ما.
جداي از سخنرانيهاي متعددي كه در اين باره به طور پراكنده داشته اند، ارائه سيزده جلسه درسي در بهمن ماه ۱۳۴۸ حائز اهميت است، [۱۴] نوارهاي اين سخنرانيها تحت نامهاي متعددي در سالهاي قبل و بعد از پيروزي انقلاب پياده شده و منتشر گرديده است و اخيراً از سوي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) كتاب «ولايت فقيه» نوارهاي فوق با تحقيقهاي سودمندي انتشار يافته است. در دوران ستمشاهي اساس و محور همه فعاليتهاي نظام شاهي حفظ تاج و تخت و گسترش نفوذ و قدرت و چپاول عده اي معدود از خاندان سلطنتي و وابستگان آنان بود، گرچه نام اين مقصود را در عرصه هاي مختلف، حفظ قدرت ايران و تلاش در جهت سربلندي وطن و پيشرفت آن دانسته و به زعم خويش در دروازه تمدن بزرگ نيز قرار گرفته بودند!؟ دينداري دولتمردان شاه در سايه اين سياست معنا مي يافت.
اگر مؤمنين، طوايف مختلفهاي كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پيغمبر اسلام هستند، اينها با هم برادر باشند، همان طوري كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند اين علاوه بر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامي است و نتايج بزرگ اخلاقي دارد، يك حكم بزرگ اجتماعي و نتايج بزرگ اجتماعي دارد. علامه دهخدا به نقل از كتب مختلف به معناي سياست اشاره كرده است و مي نويسد: سياست: پاس داشتن ملك (غياث اللغات)، حكومت، رياست و داوري (ناظم الاطباء)، مصلحت و تدبير (اسكندر نامه)، شكنجه و عذاب و عقوبت (ناظم الاطباء)، ضبط ساختن مردم از فسق به ترسانيدن و زدن (غياث اللغات)، اجراي احكام به طور عدالت و آزار و اذيت.
دين و سياست
ب - تعريف سياست: گرچه ارائة تعريفي جامع و مانع از سياست - همچون همزادش دين دشوار و در حقيقت سهل و ممتنع است، اما همان گونه كه در جاي ديگرازاين نوشتار آوردهايم، سياست به معني مديريت كلان دولت و راهبرد امور عمومي در جهت مصلحت جمعي و انتخاب روشهاي بهتر در ادارة شئون كشور، يا علم ادارة يك جامعة متشكل، و يا هنر تمشيت امور مردم در رابطة با دولت، همواره در ارتباط با بخشي از زندگي انسان مطرح است و چون به عمل انسان مربوط ميشود، ناگزير با دين كه متكفل بيان شيوههاي زيستن است، تماس پيدا ميكند؛ و از اينرو يا در تضاد با آن و يا همسوي آن عمل ميكند.
ج - ماهيت رابطة دين و سياست در اسلام: صرفنظر از تلازم مفهومي دو مقولة دين و سياست، اصولاً توجه به سه بخش اصولي تعاليم اسلام: ايدئولوژي، شريعت و اخلاق، خود مبين اين رابطه عميق، اصولي و جدايي ناپذير ميان آن دو است و با توجه به محتوا و مسائل ماهوي دين و سياست، جايي براي ترديد باقي نميماند كه در اسلام رابطة دين و سياست يك رابطة منطقي و ماهوي است و اين دو، لازم و ملزوم يكديگرند و جدايي ناپذير، و به عبارت ديگر اين رابطه به عنوان يك اصل و يك مبناي كلي و زيربنايي در تفكر اسلامي غير قابل انكار ميباشد.
عيسي(ع)، با سخنان خود، مردم را عليه وضع موجود ميشوراند واز سوي ديگر با جملات سخت و تند، نسبت به مالپرستي و دنياطلبي و اشرافيت و جاه و مقام دوستي كه اساس ارزشهاي هيرود، برآن استوار شده بود، پايههاي قدرت وي را ميلرزاند و دو جبهة هم هدف را عليه طاغوت زمانش رهبري ميكند و همزمان با آن، مبارزهاي بيامان را عليه احبار يهود - كه هم منافقانه دم از تبعيت موسي ميزدند، و هم در خدمت استحكام پايههاي قدرت ضدخدايي و ضدمردمي هيرودها بودند - به راه انداخت و فساد و كفر و شرك آنها را برملا كرد.
برچسب: ،
ادامه مطلب